جاذبه ی قران در دین وزندگی2
این وبلاگ در قالب جاذبه های قران کریم برگرفته کتاب الهی و کتاب درسیمان دین وزندگی 2
چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:, :: 8:3 ::  نويسنده : ندا کاظمی ریحانه بهزادی فریباامیرپورسعید

وضعیت آسمان در لحظه پایانی عمر جهان در آیات مختلف قرآن با تعبیرهای گوناگون بیان گردیده است. این تعبیرها عبارتند از:

 

1. اِنْشِقاق (پاره پاره شدن): «إِذَا السَّماءُ انْشَقَّتْ».[1]

 

2. انْفِطار (بریده شدن): «إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ».[2]

 

3. انْفِتاح (گشوده شدن): «وَ فُتِحَتِ السَّماءُ فَکانَتْ أَبْواباً».[3]

 

4. اِنْفراج (شکافته شدن): «وَ إِذَا السَّماءُ فُرِجَتْ».[4]

 

5. اَنْطواء (پیچیده شدن): «یَوْمَ نَطْوِی السَّماءَ کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ».[5]

 

6. مورٌ (اضطراب، تموج): «یَوْمَ تَمُورُ السَّماءُ مَوْراً».[6]

 

7. مَهُل (فلز مذاب): «یَوْمَ تَکُونُ السَّماءُ کَالْمُهْلِ».[7]

 

8. دُخان (دود): «یَوْمَ تَأْتِی السَّماءُ بِدُخانٍ».[8]

 

9. دهان (روغن مذاب): «فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّماءُ فَکانَتْ وَرْدَهً کَالدِّهانِ».[9]

 

10. وَرْدَهً (گل سرخ): «فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّماءُ فَکانَتْ وَرْدَهً کَالدِّهانِ...».[10]

 

11. کشط (کندن، زایل کردن): «وَ إِذَا السَّماءُ کُشِطَتْ».[11]

 

ب. وضع زمین به هنگام وقوع رستاخیز

 

1. زلزال (لرزش): «إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها».[12] و «إِنَّ زَلْزَلَهَ السَّاعَهِ شَیْءٌ عَظِیمٌ».[13]

 

2. تشقق (شکافتگی): «یَوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِراعاً ذلِکَ حَشْرٌ عَلَیْنا یَسِیرٌ».[14]

 

3. انداک (فروپاشیدگی، محو شدن): «إِذا دُکَّتِ الْأَرْضُ دَکًّا دَکًّا».[15]

 

4. رج (حرکت شدید، تزلزل و اضطراب): «إِذا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا».[16]

 

5. مد (کشیدن، صاف کردن): «إِذَا الْأَرْضُ مُدَّتْ».[17]

 

ج. وضع خورشید، ماه و ستارگان به هنگام رستاخیز

 

در آیات قرآن در مورد وضعیت خورشید، ماه و ستارگان در لحظه برپایی قیامت واژهها و تعبیرهای زیر به کار رفته است:

 

1. تکویر (در هم پیچیدن): «إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ»[18] در هم پیچیده شدن خورشید کنایه از محو و زایل شدن روشنایی آن است.

 

2. خَسُف (محو، تاریکی): «وَ خُسِفَ الْقَمَرُ».[19]

 

3. جمع (مقارنت مکانی یا زمانی دو چیز): «وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ».[20]

 

4. طَمُس (محو و زایل شدن): «فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ».[21]

 

5. انکدار (فرو ریختن، تاریکی): «وَ إِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ».[22]

 

6. انتثار (واژگون شدن): «وَ إِذَا الْکَواکِبُ انْتَثَرَتْ».[23]

چندی پیش در برخی از رسانه‌های مجازی، به نقل از خبرگزاری کردپرس خبری انتشار یافت مبنی بر اینکه کشیش شهر اوکلند، تاریخ دقیق وقوع قیامت را مشخص کرد!


د. وضع دریاها و کوهها در لحظه پایانی عمر جهان


«وَ إِذَا الْبِحارُ سُجِّرَتْ».[24]

ـ هنگامی که دریاها انباشته و پر گردند.

 

«وَ إِذَا الْبِحارُ فُجِّرَتْ».[25]

ـ هنگامی که دریاها شکافته شوند.

بیشترین آیات این قسمت، مربوط به وضعیت کوهها در لحظه پایانی عمر جهان است: آیات و واژههای مربوط به کوهها عبارتند از:

 

1. عِهْن منفوش (پشم زده شده): «وَ تَکُونُ الْجِبالُ کَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ.»[26]؛ کوهها بسان پشم زده شده مبدل خواهند شد.

 

2. نَسُف (کنده شدن): «وَ إِذَا الْجِبالُ نُسِفَتْ».[27]

 

3 و 4 و 5. رجُف (حرکت شدید، اضطراب) کَثیب (تل خاک)، و مهیل (زیر و زبر شدن): «یَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ وَ کانَتِ الْجِبالُ کَثِیباً مَهِیلاً.»[28] روزی که زمین و کوهها به شدت حرکت کرده و کوهها بسان تلی از خاکِ زیر و زبر شده، نمایان خواهند شد.

 

6. سیر (حرکت): «وَ إِذَا الْجِبالُ سُیِّرَتْ.»[29]، «وَ یَوْمَ نُسَیِّرُ الْجِبالَ.»[30] و «تَسِیرُ الْجِبالُ سَیْراً.»[31]

 

7. سراب (آب نما، آب پنداری): «وَ سُیِّرَتِ الْجِبالُ فَکانَتْ سَراباً». [32]

کلمه سراب به معنای آب خیالی و پنداری است: ولی به گونه مجاز بر هر چیزی که واقعیت نداشته و توهم شود که دارای واقعیت است اطلاق میشود، و مقصود از کلمه سراب در آیه فوق همین معنا است.

 

8 و 9. بس (متلاشی، ریزه ریزه) وهباء منبت (غبار پراکنده): «وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا، فَکانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا.[33]»؛ و کوهها به نوعی متلاشی و ذره ذره میگردند و به غبارهای پراکنده مبدل میشوند.

 

10. دکّ (قطعه قطعه شدن): «وَ حُمِلَتِ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ فَدُکَّتا دَکَّهً واحِدَهً.[34]»؛ زمین و کوهها از جای برداشته شده، و یک باره متلاشی و خرد می گردند.

 

نتیجه:

دانش زمان دقیق برپایی قیامت به تصریح قرآن کریم،اختصاص به ذات ربوبی حضرت حق دارد و بس. حتی پیامبر خدا نیز از این علم آگاه نیست، و اساسا قیامت از آن اسرارى نیست که خدا به وى گفته، و او از مردم پنهان کرده باشد چه آنکه ظهور و تحقق قیامت برابر است با فنای هر چیز و موجودی نیست که خودش ناظر بر فنای ذاتش باشد، به زبانی ساده تر، لحظه وقوع قیامت ملازم با نیستی و فنای اشیاء این عالم و از جمله شخص تصور کننده ساعت برپایی قیامت است، و عقلا محال است که فنای ذات کسی در عالم ذهنش ظهور یابد.


 

درس هفتم و هشتم دين و زندگي دوم دبيرستان

 درس هفتم : منزلگاه بعد

هدف کلي : آشنايي با جهان برزخ و توانايي تبيين رابطه ي آن با دنيا و آخرت اصطلاحات علمي درس :
برزخ
توفي
آثار ما تقدم
آثار ماتاخر



  مرور بر مفاهيم :

1. به فرموده ي قرآن کريم پس از مرگ و قبل از قيامت ، انسان وارد عالم برزخ مي شود .
2. در دوره ي برزخ ، بدن مادي و دنيايي حيات خود را از دست مي دهد .
3. در دوره ي برزخ ، روح فعاليت آگاهانه دارد .
4. پيشوايان معصوم ما را درباره ي سرنوشت مومنان و کافران در برزخ ، راهنمايي کرده اند.
5. بهره اي از بهشت و جهنم آخرت نيز در دوره ي برزخ نصيب مومنان و کافران مي شود .
6. دردوره ي برزخ پرونده ي اعمال انسان ها باز است و آثار کارهايي که در دنيا انجام داده به او مي رسد .
  



  سوره ي مومنون ، آيه ي 99 و 100
سوره ي نساء ، آيه ي 97
سوره ي نحل ، آيه ي 32
سوره ي غافر ، آيه ي 45 و 46
سوره ي يس ، آيه ي 12

1. انسان ها در هنگام مرگ ، از آگاهي و توانايي اي برخوردار هستند که بتوانند با خداوند و ملائکه گفت و گو کنند و پاسخ شان را بشنوند .
انسان پس از مرگ ، وارد عالمي به نام عالم برزخ مي شود و تا قيامت در آن جا به سر مي برد .

2. برزخ در لغت به معناي فاصله و حايل ميان دو چيز است .

3. عالم برزخ عالمي است ميان زندگي دنيايي و حيات اخروي که آدميان پس از مرگ وارد آن مي شوند و تا قيامت در آن جا مي مانند .

4. ويژگي هاي عالم برزخ :
- روه هم چنان به فعاليت هاي آگاهانه خود پس از مرگ ادامه مي دهد .
- در اين عالم ، انسان با خداوند و فرشتگان گفتگو مي کند و پاسخ شان را مي شنود .
- بخشي از پاداش و جزاي مردم در عالم برزخ داده مي شود .
- ارتباط عالم برزخ با دنيا ، پس از مرگ نيز همچنان برقرار است .

5. پس از مرگ فعاليت هاي حياتي بدن متوقف مي شود ، اما فرشتگان روح انسان ها را « توفي » مي کنند ، يعني روح انسان را به طور تمام و کمال دريافت مي کنند .
بنابراين اگر چه بدن حيات خود را از دست مي دهد ، اما روح همچنان فعاليت آگاهانه ي خويش را ادامه مي دهد .

6. دريافت تمام و کمال چيزي را توفي مي گويند .

7. روح در عالم برزخ به فعاليت آگاهانه ي خويش ادامه مي دهد زيرا فرشتگان روح انسان توفي مي کنند ، يعني روح انسان را به طور تمام و کمال دريافت مي کنند .
8. از ويژگي هاي عالم برزخ :
- انسان با خداوند و فرشتگان گفتگو مي کند و پاسخ شان را مي شنود .
- مجموعه ي اعمال خود در دنيا را مي بيند و با آن ها گفتگو مي کند .

9. بخشي از پاداش و جزاي مردم در عالم برزخ داده مي شود . مومنان در « بهشت برزخي » و کافران در « جهنم برزخي » که تجلي کوچکي از بهشت و جهنم آخرت است ، روزگار مي گذرانند .

10. ارتباط عالم برزخ با دنيا ، پس از مرگ نيز همچنان برقرار است ، بدين معنا که پرونده ي اعمال انسان ها با مرگ بسته نمي شود و پيوسته بر آن افزوده مي گردد .

11. آثار ماتقدم به اعمالي گفته مي شود که آثار و نتايج آن ها :
- محدود به دوران عمر انسان مي باشند .
- با مرگ شخص پرونده ي آن ها بسته مي شود .

12. آثار ماتاخر به اعمالي گفته مي شود که اثار و نتايج آن ها :
- حتي بعد از مرگ از بين نمي رود .
- مردمي که در دنيا هستند تحت تاثير آثار خوب يا بد آن اعمال هستند .

13. رسول اکرم (ص) در جنگ بدر با کشتگان کفار حرف زدند : اي فلان ، اي فلان ، آن چه پروردگارمان به ما وعده داده بود ، حق يافتيم ؛ آيا شما نيز آن چه پروردگارتان وعده داده بود ، حق يافتيد ؟
گفته شد : اي رسول خدا ، آيا ايشان را مي خواني در حالي که مردگان اند ؟
فرمود : قسم به کسي که جانم در دست اوست ، ايشان به اين کلام از شما شنوا ترند ، و فقط بر پاسخ دادن توانا نيستند .

14. شخصي از امام کاظم (ع) درباره ي وضع مومنان پس از مرگ پرسيد : آيا مومن به ديدار خانواده ي خويش مي آيد ؟
فرمود : آري .
پرسيد : برحسب مقدار فضيلت هايش . برخي از آنان هر روز و برخي هر دو روز و برخي هر سه روز .
شخص سوال کننده مي گويد در اثناي کلام حضرت دريافتم که مي فرمود : کم ترين آنان هر جمعه .
آن شخص مي پرسد : اين ديدار در چه ساعتي است ؟
امام فرمود : در هنگام ظهر يا اوقاتي ديگر ؛ پس خداوند فرشته اي را با او روانه مي کند تا چيزهايي را به او نشان دهد که شاد شود و چيزهايي را که غمگينش مي سازد ، از وي بپوشاند .

15. مطابق کلام امام صادق (ع) شش چيز است که مومن بعد از مرگ نيز از آن ها بهره مند مي شود شش مورد است :
- فرزند صالحي که براي او طلب مغفرت کند .
- کتاب قرآن که از آن قرائت کند .
- چاه آبي که حفر کرده ( و به مردم آب مي دهد ) .
- درختي که کاشته است .
- آبي که براي خيرات جاري کرده است .
- روش پسنديده اي بنا نهاده و ديگران پس از وي ، آن را ادامه مي دهند .
  



  خودآزمايي :
1. به فرموده امام صادق (ع) ارواح مومنان بهد صورت ............... در بهشت اند .

ج ) فضيلت هايشان  



  2. چه تفاوت هايي ميان دنيا و برزخ وجود دارد ؟

ج ) 1- عالم برزخ جنبه ي مادي ندارد .
2- نظامي غير از نظام اين عالم برآن حاکم است .
3- عالم برزخ بسياري از محدوديت هاي عالم ماده را ندارد و از گستردگي و عظمت وصف ناپذيري برخوردار است .
4- عالم برزخ نسبت به عالم ماده تشبيه شده است به عالم خارج نسبت به محيط داخل رحم .
  



  3. چه چيزي است که از دنيا با انسان به برزخ مي رود و از او جدا نمي گردد ؟ علت جدا نشدن آن چيست؟

ج ) عمل انسان . پرونده ي اعمال انسان در برزخ هم چنان باز است تا آثار مثبت يا نتايج منفي آن در حيات برزخي نصيب او گردد .
در واقع انسان در برزخ در مي يابد که عمل او از او جدانشدني نيست . علت نيز آن است که عمل در واقع اصل وجود اوست ، چرا که انسان چيزي جز مجموعه اي از اعمالش نيست . پس علت جدا نشدن عمل از انسان ، آن است که انسان و عمل يک چيز و يک واقعيتند .
  



  4. نماز خواندن و روزه گرفتن جز و آثار ................... محسوب مي شود .

ج ) آثار ماتأخر  



  5. دوره ي برزخ دوره ي بي خبري است يا دوره ي هوشياري و آگاهي ؟ از کدام حديث براي جواب خود استفاده مي کنيد ؟

ج ) برزخ دوره ي هوشياري و آگاهي است .
انسان ها در اين عالم از آگاهي و توانايي اي برخوردار هستند که بتوانند با خدا و ملائکه گفتگو کنند . علاوه بر آن مي توانند اموري را درک و مشاهده کنند که قبلا توانايي آن را نداشتند . از حديث پيامبر اکرم (ص) .

 

 


 

درس هشت : واقعه ي بزرگ

هدف کلي :آشنايي با مراحل وقوع قيلمت و چگونگي محاکمه ي الهي
اصطلاحات علمي درس:
نفخ صور
تجسم عمل
ميزان
نامه ي عمل



  مرور مفاهيم:

1- قرآن کريم مراحل تکويني قيامت را در سوره هاي مختلف بيان کرده است.
2- برپايي قيامت دو مرحله دارد،هر مرحله با يک نفخ صور آغاز مي شود.
3- در مرحله اول بساط حيات روي زمين برچيده مي شود .
4- در مرحله ي دوم همه ي انسانها زنده مي شوند ،پرده ها کنار مي رود و حقايق آشکار مي گردد .
5- دادگاه الهي برپا مي گردد و به حساب انسلنها رسيدگي مي شود .
6- پيامبران و امامان شاهدان دادگاه الهي هستند .
7- نامه ي اعمال هر کس در اختيارش قرار مي گيرد .


1- قيامت در دو مرحله اتفاق مي افتد.
2- مرحله اول قيامت با پايان يافتن دنيا آغاز مي شود .
3- از حوادث مرحله اول قيامت:
الف) نفخ صور اول
ب ) مدهوشي اهل آسمان و زمين
ج ) تغيير در ساختار زمين و آسمان
4- اولين حادثه ،نفخ صور است . نفخ صور بانگ سهمگيني است که قرآن کريم از آن به ((صيحه )) نيز ياد کرده است . اين صداي مهيب آسمانها و زمين را فرا مي گيرد و آنچنان ناگهاني رخ مي دهد که همه را غافلگير مي کند .
5- همه ي اهل آسمانها و زمين ،جز آنها که خداوند خواسته است ،مدهوش مي شوند و بساط حيات انسان و ساير موجودات برچيده مي شود .
6- از حوادث مرحله ي اول قيامت ، تحولي عظيم در آسمان ها و زمين رخ مي دهد ، آنگونه که وضع گنوني تغيير مي کند ، اين تغيير چنان عميق است که آسمان ها و زمين به آسمان ها و زميني ديگر تبديل مي شوند تا مناسب احوال و شرايط قيامت گردند .
  

1. وقايعي که در مرحله ي دوم قيامت رخ مي دهد به دليل آن است که انسان ها آماده ي دريافت پاداش و کيفر شوند .

2. وقايع مرحله دوم قيامت :
- نفخ صور دوم
- زنده شدن همه ي انسان ها
- نوراني شدن زمين
- بر پا شدن دادگاه عدل الهي
- حضور شاهدان و گواهان
- دادن نامه ي اعمال
- قضاوت بر معيار حق

3. منظور از نفخ صور دوم بانگ سهمناکي که در ابتداي مرحله دوم قيامت در عالم مي پيچد و مقدمه ي حيات مجدد انسان ها فراهم مي شود .

4. پس از نفخ صور دوم ، زنده شدن مهم ي انسان ها : با اين نفخ صور ، همه ي مردگان دوباره زنده مي شوند و از زمين بيرون مي آيند و در پيشگاه خداوند حاضر مي گردند .

5. با نوري از جانب پروردگار زمين روشت مي شود تا :
- سرگذشت انسان ها و حوادث تلخ و شيرين و کارهاي نيک و بد آن ها را که ديده است ، آشکار کند.
- پرده کنار رود و واقعيت حوادثي که بر زمين گذشته است ، روشن شود .

6. با آماده شدن صحنه ي قيامت ، رسيدگي به اعمال آغاز مي شود . ابتدا کتابي قرار داده مي شود که در آن کتاب ، همه ي اعمال انسان ها از کوچک و بزرگ ثبت است . مردم همه ي اعمال خود را در آن کتاب مي يابند و گناهکاران مي گويند اين چه کتابي است که هيچ کار کوچک و بزرگي را از قلم نينداخته و همه را به حساب آورده است .

7. خصوصيات کتاب اعمال :
- همه ي اعمال از کوچک و بزرگ ، در آن ثبت است .
- مردم همه ي اعمال خود را در آن مي يابند .

8. شاهدان و گواهان روز رستاخيز :
- پيامبران و امامان
- فرشتگان الهي
- اعضاي بدن انسان
- اعضاي بدن انسان

9. شاهد و ناظر همه ي پيامبران و امت ها ، رسول خدا (ص) است .

10. براساس آيات و روايات ، پيامبران و امامان شاهدان عدل الهي هستند ؛ همان گونه که در دنيا ناظرو شاهد بر اعمال انسان ها بوده اند . آنان همچنين معيار سنجش اعمال ديگر انسان ها مي باشند و چون ظاهر و باطن اعمال انسان ها را در دنيا ديده اند و از هر خطايي مصون و محفوظ اند ، بهترين گواهان قيامت اند . رسول خدا نيز شاهد و ناظري بر همه ي پيامبران و امت هاست .

11. معيار سنجش اعمال انسان ها در قيامت پيامبران و امامان هستند .

12. بدکاران در روز قيامت دروغ مي گويند و حتي سوگند دروغ ياد مي کنند تا شايد خود را از مهلکه نجات دهند . در اين حال ، خداوند بر دهان آن ها مهر خاموشي مي زند و اعضا و جوارح آن ها به اذن خداوند شروع به سخن گفتن مي کنند و عليه آن ها شهادت مي دهند .

13. وزن کننده و سنچش گر اعمال انسان خدا است .

14. هر نفر تنهايي و فقط با عمل خود حاضر مي شود و ترازوي عدل براي او برپا مي گردد .

15. معيار و وسيله سنجش اعمال حق و عدل است .

16. اعمال پيامبران و امامان معيار و ميزان سنجش اعمال سايرين محسوب مي شود ، چون عين حق و حقيقت است .
  



  انديشه و تحقيق
1. آيات 51 و 52 سوره ي يس را مطالعه کنيد و بگوييد که نفخ صور ذکر شده در اين آيات مربوط به مرحله ي اول است يا دوم ؟ همچنين ، کافران پس از خروج از قبرها چه مي گويند ؟

و دميده شده در صور پس آن گاه ايشان از قبرها به سوي پروردگارشان مي شتابند گفتند واي بر ما که برانگيخت ما را از خوابگاه ما اينست آن چه وعده داده بود ما را خداي بخشنده و راست گفتند مرسلان ( يس ، 51و52)
- نفخ صور ذکر شده در اين آيات مربوط به مرحله ي دوم است .
- کافران مي گويند واي بر ما که ما را از خوابگاه مرگ برانگيخت اين همان وعده ي خداي مهربان است و رسولان همه راست گفتند .
  



  2. چه شرايطي در قضاوت در قيامت حاکم است که سبب مي شود هيچ ظلمي اتفاق نيفتد ؟

- گناهکار نمي تواند چيزي را از خداوند مخفي کند .
- خداوند به کسي ظلم نمي کند زيرا ظلم از صفات سلبيه و نقص است و خداوند از هرگونه نقصي مبراست .
  



  3. با اين که خداوند حاکم دادگاه است ، چه نيازي به شهادت شاهدان وجود دارد ؟

چون اعمال پيامبران و امامان عين حق و حقيقت است ، معيار و ميزان براي سنجش اعمال سايرين محسوب مي شود . پيامبران و امامان چون ظاهر و باطن اعمال انسان ها را در دنيا ديده اند و از هر خطايي مصون و محفوظ اند . بهترين گواهان روز قيامت اند . در واقع شهادت شاهدان براي اثبات چيزي براي قاضي دادگاه نيست بلکه براي خد شخص گناهکار است تا حقيقت وضع خود را دريابند .  



  خود آزمايي :
1. از ديدگاه امام صادق (ع) مبناي ميزان ........................ است .

ج ) عدل  



  2. « تغيير در ساختار زمين و آسمان ها » از حوادث مرحله ي ................ قيامت است .

ج ) اول  



  3. وقايع مرحله دوم قيامت را نام ببريد ؟

ج )- زنده شدن همه ي انسان ها
- نوراني شدن زمين
- بر پا شدن دادگاه عدل الهي
- حضور شاهدان و گواهان
- دادن نامه ي اعمال
- قضاوت بر معيار حق
  



  4. منظور از نفخ صور دوم چيست ؟

ج ) منظور از نفخ صور دوم بانگ سهمناکي که در ابتداي مرحله دوم قيامت در عالم مي پيچد و مقدمه ي حيات مجدد انسان ها فراهم مي شود .  



  5. شاهد و ناظر همه ي پيامبران و امت ها چه کسي است ؟

ج ) رسول خدا ( ص )  

سؤال: قرآن كريم در آيات 1ـ9 سوره «تكوير» نشانه هاى برپائى قيامت را چگونه توصيف مى كند؟


جواب: در آيات 1ـ9 سوره «تكوير» مجموعاً هشت نشانه از نشانه هاى آغاز رستاخيز بيان شده است.
نخست مى فرمايد: «در آن هنگام كه طومار خورشيد درهم پيچيده شود» (إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ).
مى دانيم: خورشيد در حال حاضر كره اى است فوق العاده داغ و سوزان، به اندازه اى كه تمام مواد آن به صورت گاز فشرده اى در آمده و در گرداگردش شعله هاى سوزانى زبانه مى كشد، كه صدها هزار كيلومتر ارتفاع آنها است! و اگر كره زمين در وسط يكى از اين شعله هاى عظيم گرفتار شود، در دم خاكستر و تبديل به مشتى گاز مى شود!
ولى، در پايان اين جهان و در آستانه قيامت اين حرارت فرو مى نشيند، و آن شعله ها جمع مى شود، روشنائى آن به خاموشى مى گرايد، و از حجم آن كاسته مى شود، و اين است معنى «تكوير».
آنگاه، مى افزايد: «و در آن هنگام كه ستارگان بى فروغ گشته و افول كنند» (وَ إِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ).
«انْكَدَرَتْ» از ماده «اِنْكِدار» به معنى «سقوط كردن و پراكنده شدن» است، و از ريشه «كدورت» به معنى «تيرگى و تاريكى» است، و جمع ميان هر دو معنى در آيه مورد بحث امكان پذير است; چرا كه در آستانه قيامت، ستارگان هم فروغ و روشنائى خود را از دست مى دهند، و هم پراكنده مى شوند و سقوط مى كنند و نظام جهان بالا درهم مى ريزد، همان گونه كه در آيه 2 سوره «انفطار» آمده: وَ إِذَا الْكَواكِبُ انْتَثَرَتْ: «هنگامى كه ستارگان فرو ريزند و پراكنده شوند» و همان گونه كه در آيه 8 سوره «مرسلات» آمده: فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ: «و هنگامى كه ستارگان محو و تاريك شوند».
در سومين نشانه رستاخيز مى فرمايد: «و در آن هنگام كه كوه ها به حركت در آيند» (وَ إِذَا الْجِبالُ سُيِّرَتْ).
در آستانه قيامت، كوه ها مراحل مختلفى را طى مى كنند، نخست به حركت در مى آيند، و در آخرين مرحله به غبار پراكنده اى تبديل مى شوند.
و در چهارمين نشانه مى افزايد: «و در آن هنگام كه باارزش ترين اموال به دست فراموشى سپرده شود» (وَ إِذَا الْعِشارُ عُطِّلَتْ).
«عِشار» جمع «عشراء» در اصل به معنى شتر ماده بار دارى است كه ده ماه بر حمل او گذشته، و در آستانه آوردن بچه است، يعنى چيزى نمى گذرد كه شتر ديگرى از او متولد مى شود، و شير فراوان در پستان او ظاهر مى گردد.
در آن روز كه اين آيات نازل گشت، چنين شترى باارزش ترين اموال عرب محسوب مى شد.
«عُطِّلَتْ» از ماده «تعطيل» به معنى رها كردن بدون سرپرست و چوپان است.
منظور اين است: شدت هول و وحشت آن روز به قدرى است كه هر انسانى نفيس ترين اموال خويش را فراموش مى كند.
در آيه بعد، با اشاره به پنجمين نشانه مى افزايد: «و در آن هنگام كه حيوانات وحشى جمع مى شوند» (وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ).
همان حيواناتى كه در حال عادى از هم دور بودند، و از يكديگر مى ترسيدند و فرار مى كردند، ولى شدت وحشت حوادث هولناك آستانه قيامت آن چنان است كه اينها را گرد هم جمع مى كند، و همه چيز را فراموش مى كند، گوئى مى خواهند با اين اجتماعشان از شدت ترس و وحشت خود بكاهند.
و به تعبير ديگر: وقتى آن صحنه هاى هولناك، خصائص ويژه حيوانات وحشى را از آنها مى گيرد، با انسان ها چه مى كند؟!
آنگاه در ششمين نشانه مى فرمايد: «و در آن هنگام كه درياها بر افروخته شود»! (وَ إِذَا الْبِحارُ سُجِّرَتْ).
«سُجِّرَتْ» از ماده «تسجير» در اصل، به معنى بر افروختن و به هيجان آوردن آتش است.
و اگر اين تعبير قرآن، در گذشته براى مفسران عجيب بود، امروز براى ما جاى تعجب نيست; زيرا مى دانيم آب از دو ماده «اكسيژن» و «هيدروژن» تركيب يافته كه هر دو سخت قابل اشتعال است، بعيد نيست كه در آستانه قيامت آب درياها چنان تحت فشار قرار گيرد كه تجزيه شوند و تبديل به يكپارچه آتش گردند.
بعضى، اين واژه را به معنى «پر شدن» تفسير كرده اند، همان گونه كه به تنور پر از آتش «مسجّر» گفته مى شود، ممكن است زلزله هاى آستانه قيامت و متلاشى شدن كوه ها سبب پر شدن درياها گردد، و يا سنگ هاى آسمانى در آنها فرو ريزد و پر شود و آب هاى متلاطم آن بر صفحه خشكى ها جارى گردد، و همه چيز را غرق كند.
از آن پس، در هفتمين نشانه مى افزايد: «و در آن هنگام كه هر كس با همسان خود قرين گردد» (وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ).
صالحان، با صالحان، و بدكاران با بدكاران، اصحاب اليمين با اصحاب اليمين ، و اصحاب الشمال با اصحاب الشمال، بر خلاف اين دنيا كه همه با هم آميخته اند، گاه، مؤمن همسايه مشرك است، و گاه همسر صالح، ناصالح، ولى در قيامت كه يوم الفصل و روز جدائى ها است، اين صفوف كاملاً از هم جدا مى شوند.
در تفسير اين آيه، احتمالات ديگرى نيز ذكر شده است از جمله اين كه:
ارواح به بدن ها باز مى گردند، يا نفوس بهشتى با حوريان تزويج و نفوس جهنمى با شياطين قرين مى شوند، يا اين كه: هر انسانى با دوست و رفيقش قرين مى گردد، بعد از آن كه مرگ ميان آنها جدائى افكند، و يا هر انسانى با اعمالش قرين مى شود.
ولى، تفسير اول، از همه مناسب تر به نظر مى رسد، و آيات 7 تا 11 سوره «واقعه» گواه آن است: وَ كُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً * فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ * وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ * وَ السّابِقُونَ السّابِقُونَ * أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ:
«در آن روز شما به سه گروه تقسيم خواهيد شد * نخست اصحاب ميمنه هستند چه اصحاب ميمنه اى؟ * گروه ديگر اصحاب شمال و گروه شومند، و چه گروه شومى؟ * و سومين گروه، پيشگامان پيشگامند * و آنها مقربانند».
در حقيقت، اين آيه بعد از ذكر شش تحول عظيم كه از مقدمات رستاخيز است، به نخستين طليعه آن روز بزرگ، يعنى روزى كه هر كس با قرين خود همراه مى گردد اشاره مى كند.
سپس، به سراغ هشتمين نشانه از حوادث رستاخيز رفته مى فرمايد: «و در آن هنگام كه از دختران زنده به گور شده سؤال مى شود» (وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ).
«به كدامين گناه كشته شدند»؟! (بِأَيِّ ذَنْب قُتِلَتْ).
«مَوْؤُدَة» از ماده «وأد» (بر وزن وعد) به معنى دخترى است كه زنده در زير خاك دفن شده.
بعضى گفته اند، ريشه آن، به معنى ثقل و سنگينى است، و چون اين دختران را در گور دفن مى كنند و خاك به روى آنها مى ريزند، اين تعبير درباره آنها به كار رفته است.
در بعضى از روايات در تفسير اين آيه توسعه داده شده، تا آنجا كه شامل هر گونه قطع رحم، و يا قطع مودت اهل بيت(عليهم السلام) مى شود.
در حديثى از امام باقر(عليه السلام)مى خوانيم: هنگامى كه از تفسير اين آيه سؤال شد فرمود: مَنْ قُتِلَ فِى مَوَدَّتِنا: «منظور كسانى است كه در طريق محبت و دوستى ما كشته مى شوند».
در حديث ديگرى آمده است: شاهد اين سخن آيه قربى است: قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى: «بگو: من هيچ پاداشى در برابر دعوت نبوت از شما نمى طلبم جز محبت اهل بيتم».
البته، ظاهر آيه همان تفسير اول است، ولى ملاك و مفهوم آن قابل چنين توسعه اى مى باشد.(1)
 

 

1. تفسیر نمونه، جلد 26، صفحه 180.

هدف خداوند از خلقت دنيا و فناي آن با برپايي قيامت چيست ؟
يكي از پرسش هايي كه پيوسته فكر بشر را به خود مشغول كرده , هدف آفرينش است . حقيقت آن است كه دفتر خلقت بدون برگ زرين معاد, بي ارزش مي باشد و بدون معاد تفسيري از دنيا و غرض از آن را نمي توان ارائه داد. بر اين اساس قرآن مجيد, تحقق نيافتن معاد را مساوي با بيهودگي فعل الهي مي داند و مي فرمايد: (1).
اگر قيامتي در كار نباشد, حيات پوچ و بي هوده و بي معنا است . پس هدف از خلقت جهان و انسان , زمينه سازي براي آفرينش دوم و خلقت كامل تر است و اگر چنين آفرينش مجددي را در نظر نگيريم , آفرينش جهان و انسان لغوخواهد بود. بنابر جهان بيني توحيدي , انسان براي زندگي و كمال جاويد آفريده شده است و اين تكامل در اين جهان صورت نمي پذيرد, چون دنيا همواره با مرگ و زندگي و كمبود و درگيري و محروميت و تباهي و تبهكاري مقرون است .
آيا باور كردني است كه هدف از اين دستگاه بزرگ و عظيم و اين اُعجوبهء خلقت , يعني انسان , همين باشد كه چندروزي در اين جهان بيايد و دوران هاي سه گانه (كودكي و جواني و پيري ) را با رنج و مشكلاتش طي كند و مقداري غذا مصرف كرده لباسي بپوشد و بخوابد و بيدار شود و سپس نابود گردد و همه چيز پايان يابد؟! مطالعهء جهان باعظمت دليل بر اين است كه دنيا مقدمه اي است براي عالمي وسيع تر و جاوداني و ابدي .
دنيا براي رسيدن به عالم آخرت لازم است , همان طور كه عامل جنين براي رسيدن به عالم دنيا ضروري است . ازآيات قرآن استفاده مي شود دنيا و آن چه در آن هست , براي انسان آفريده شده است : (2).
انسان در دامن اين نظام مادي پرورش مي يابد و به رشد مي رسد. از اين رو امام علي در پاسخ كسي كه از دنيامذمت كرد فرمود: .(3)
قرآن مجيد فلسفه مرگ و حيات انسان را آزمايش الهي مي داند و مي فرمايد: از اين رو دنيا وسيله اي براي آخرت محسوب مي شود. امام علي به فرزندش مي فرمايد:
اعلم انك انّما خلقت للاخرة لا للدنيا و للفناء لا للبقاء و للموت لا للحياة; بدان اي فرزندم ! تو براي سراي ديگر آفريده شده اي , نه براي دنيا; براي فنا, نه براي بقا در اين جهان ; براي مرگ , نه براي زندگي در اين دنيا.(4)
بنابراين با اعتقاد به قيامت , حيات دنيا هدف دار مي شود, ولي بدون در نظر گرفتن حيات اخروي , نظام خلقت وآفرينشِ هستي عبث و بيهوده است , چون حيات حقيقي كه فنايي در آن نباشد و درد و رنج و ناراحتي و ترس و دلهره در آن يافت نشود, حيات اخروي است , ولي متأسفانه از اين واقعيت انكار ناپذير غفلت مي شود و نوعاً مردم به دنياي ظاهر فريب , دل بسته و سراي جاويد را به بوتهء فراموشي سپرده اند. قرآن مجيد براي آن كه انديشهء مردم از افق زندگي محدود فراتر رود مي فرمايد: کسی که جهاد و تلاش می کند برای خود جهاد می کند چرا که خدا از همه جهانیان بی نیاز است (5).
پـاورقي:
1.مؤمنون آيهء 155
2.بقره آيه 29
3 .نهج البلاغهء فيض الاسلام , قصار 126
4.نهج البلاغه , نامه 31
5.عنكبوت آيه 64

یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:, :: 10:27 ::  نويسنده : ندا کاظمی ریحانه بهزادی فریباامیرپورسعید

 

 

 

 

 

"وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَإِن كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَكَفَى بِنَا حَاسِبِينَ"


این آیه در حزب یک جز هفده قرآن مجید قرار دارد.
سوره انبیا، سوره بیست و یکم قرآن کریم می باشد. این سوره مکی است و 112 آیه دارد.

یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:, :: 10:18 ::  نويسنده : ندا کاظمی ریحانه بهزادی فریباامیرپورسعید

سوره زمر آيه 68
‏متن آيه :
‏ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاء اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى فَإِذَا هُم قِيَامٌ يَنظُرُونَ ‏

‏ترجمه :
‏در صور دميده خواهد شد و تمام كساني كه در آسمانها و زمين هستند مي‌ميرند مگر كساني كه خدا بخواهد ( آنان را تا زمان ديگري زنده بدارد ) . سپس بار ديگر در آن دميده مي‌شود ، به ناگاه همگي ( جان مي‌گيرند و ) بپا مي‌خيزند و مي‌نگرند ( تا در حق ايشان چه شود و حساب و كتابشان كي انجام پذيرد و سرنوشتشان به كجا بينجامد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الصُّورِ » : ( نگا : انعام‌ / 73 ، كهف‌ / 99 ، طه‌ / 102 ) . « صَعِقَ » : مُرد ( نگا : طور / 45 ) . « مَن شَآءَ اللهُ » : قرآن و خبر صحيح مشخّص نفرموده‌اند مراد از چنين افرادي كه مستثني هستند چه كساني مي‌باشند ( نگا : المراغي ) . « قِيَامٌ » : جمع قائِم ، ايستادگان . « يَنظُرُونَ » : چشم به راه حساب و كتاب و سزا و جزا و شقاوت و سعادت ابدي خويش هستند .‏

سوره زمر آيه 69
‏متن آيه :
‏ وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْكِتَابُ وَجِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَالشُّهَدَاء وَقُضِيَ بَيْنَهُم بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و زمين ( محشر و عرصات قيامت ) با نور ( تجلّي ) خداوندگارش روشن مي‌شود ، و كتاب ( و نامه اعمال به دست صاحبانش ) گذاشته مي‌شود و پيغمبران و گواهان آورده مي‌شوند ، و راست و درست ميان مردم داوري مي‌گردد ، و اصلاً بديشان ستم نمي‌شود .‏

‏توضيحات :
‏« أَشْرَقَتْ » : روشن شد . تابان گرديد . « الأرْضُ » : مراد زمين محشر و گستره قيامت است . « بِنُورِ رَبِّهَا » : با نور خداوندگارش . مراد از نور خدا ، پرتو تجلّي است ( نگا : اعراف‌ / 143 ) . بعضيها نور را كنايه از عدل و داد الهي گرفته‌اند كه محشر را نوراني مي‌كند . « وُضِعَ الْكِتَابُ » : نامه اعمال به دست صاحبان آن داده مي‌شود ( نگا : اسراء / 13 و 14 ، كهف‌ / 49 ) . « الشُّهَدَآءِ » : جمع شهيد ، گواهان . مراد انبياء ( نگا : نساء / 41 ، قصص‌ / 75 ) و علماء و راهنمايان امت محمّدي ( نگا : بقره‌ / 143 ) و فرشتگان است ( نگا : نساء / 166 ، ق / 21 ، انفطار / 10 - 12 ) . در صورت اوّل ، عطف ( الشُّهَدَآءِ ) بر ( النَّبِيِّينَ ) از قبيل عطف عامّ بر خاصّ است .‏

 

بيش از 1500 آيه قرآن مربوط به بحث معاد است. آيات معاد به چند دسته مختلف تقسيم می‌گردند؛ يک دسته از آيات جواب منکران رستاخيز را می‌دهد. کساني که اصلاً معاد را منکرند و دسته ديگر شکّاکان هستند که با حالت تعجّب سئوال می‌کنند: چگونه بعد از اينکه مرديم و خاک شديم، دوباره پوست و گوشت و چشم و ابرو و ... به حالت اوليه بر می‌گردند؟ که خدای بزرگ اين گونه جواب می‌دهد: «قل يحييها الذي انشأها اول مره»1 همانگونه که اولين بار شما را خلق کرديم و هيچ نبوديد، خلقت دوباره شما آسان تر از اول است.

دسته ديگر از آيات، مربوط به نعمت های بهشتی و حور و غلمان و نهرهای عسل و ... است و نعمات آن دنیا را مطرح می‌کنند و انواع بهشت های عدن، رضوان الله و مراتب آن را بيان می‌فرمايد. دسته ديگر از آيات، دورنمای جهنم، مظهر قهر الهی و آتش جهنم و غل و زنجير، طعام دوزخيان و صراط، ميزان و عالم برزخ را به تصوير می‌کشند.

عده‌ای از آيات که غير مستقيم بحث معاد را مطرح می سازد، اما مستقيماً سخنی از قبر، عذاب، بهشت و جهنم ندارد. مانند «فمن يعمل مثقال ذرة خيراً يره و من يعمل مثقال ذرة شراً يره»2 هر کس به اندازه يک ذره کار نيک انجام دهد آن را خواهد ديد و هر کس به قدر يک ذره کار زشتی مرتکب شده آن هم به کيفرش خواهد رسيد.

بايد بدانيم که بحث معاد، بسيار جالب و شيرين است و دانستنش برای هر مسلمان لازم و بلکه واجب است و بايد توجه داشت که مبحث معاد و سرنوشت انسان پس از مرگ پيچيده و مشکل است که دشواری بحث را مي توان با مطالعه و سؤال در پيرامون آيات آن و تحقيق در کتب تفسير بر خود هموار کنيم، زيرا سوره‌ای از قرآن نيست که يا مستقيماً يا غير مستقيم مسأله رستاخيز، محشر و بهشت و جهنم را گوشزد نکرده باشد و اينجاست که سفارش به مطالعه کتابهای تفسيری می‌شود.  البته علم به معاد از خواندن کتب فلسفی، کلامی، تفسير و روايات ... پيدا می‌شود، اما دارای کاربرد اساسی نيست و آنچه مؤثّر و مهم است، باور کردن معاد و يقين به روز جزا و بهشت و جهنم است. البته اين باور از راه آموزش و کلاس و درس حاصل نمی‌شود و تنها به وسيله (عمل) بدست می آيد يعني يقين و آن، رهين انجام واجباتي مثل نماز اول وقت و با حضور و خشوع خواندن و روزه داشتن است و ... و انسان با دوری از گناه يقين را به درون قلب خود فرا مي‌خواند و انسان بايد يقين داشته باشد که خدا مراقب و ناظر اعمال اوست... . پس اگر انسان به يقين دست يافت و به احاطة علم خداوند بر تمام عالم وجود و آگاهی کامل حضرتش از اسرار و نيات پنهان ايمان آورد، همواره مراقب اعمال و رفتار خود خواهد بود.

نقل شده است که مردی از يکی از اولياء خدا سؤال کرد: «چه کنم تا بتوانم به نامحرم نگاه نکنم؟» او گفت: «بدان که پيش از آنکه چشم تو به نامحرم بيافتد، چشم ديگری نگران تو است.»3

بد نيست مناظره امام رضا (علیه السلام)  و فردي که به قيامت اعتقاد راسخ نداشت، ذكر شود: «آن شخص خدمت حضرت امام علی ابن‌موسی‌الرضا (علیه السلام) رسيد و گفت: قيامت را منکرم! امام هشتم (علیه السلام) فرمودند: «قيامت را قبول نداری نداشته باش، ولی ما قيامت را قبول داريم، و هم ما و هم شما هر دو زندگی می‌کنيم، من می‌خورم و می‌آشامم، تو هم همينطور، فقط يک تفاوت داريم به اينکه ما غذای حلال و طيب و طاهر تناول کرده ولی شما هر چه به دستتان رسيد می‌خوريد. ما خانه می‌سازيم و ازدواج کرده و فرزندان خود را تربيت کرده، شما هم همين کار را انجام می‌دهيد. ما به دنيا و زيباييهای آن نظاره‌گر هستيم، اما آنچه که حلال است مشاهده می کنيم، ولی شما هر چه دلتان خواست نظر مي‌افکنيد، به هر کجا که دلتان خواست می‌رويد و مسأله حلال و حرام را رعايت نمی‌کنيد، اما ما که به روز حساب و محشر معتقديم، جاهای حلال رفته و آنچه را خدا حرام کرده است قدم نمی‌گذاريم و خلاصه شما در دنيا زندگی کرده و پير شده می‌ميريد، ما هم زندگی کرده و پير شده و از دنيا می‌رويم (يا شهيد می‌شويم) آيا مرگ را قبول داری؟ جواب داد: آری، مرگ را قبول دارم چون ديدم پدر، پدربزرگ و مادربزرگم افتادند و مردند! امام هشتم (علیه السلام) فرمودند: اگر قيامتی نبود که حتماً هست مسأله‌ای نيست، ما و شما زندگی کرده و بعد از مرگ ديگر نابود شده و حياتی مجدد نخواهد بود، نه تو ضرر کردی نه ما، چون هر دو به نحوی متفاوت زندگی کرده ولی بطور مشترک به سوی مرگ و نيستی رهسپار گشتيم. اما اگر روز قيامت و محشر و حساب و کتابی بود ما خوشبخت و پيروز و سربلنديم، چون مواظب اعمال و رفتار خود بوده و در حد توان رعايت حلال و حرام کرده و غذاهای حلال و نوشيدنيهای مجاز و کارهای خوب و نيکو انجام داديم، خوشحال و با افتخار از گردنه‌ها و ايست و بازرسی‌ها به راحتی عبور می‌کنيم تا به بهشت برين و رضوان الهی برسيم. اما تو که رعايت محرمات نکرده و واجبات خود را چون نماز، روزه، خمس و حج انجام نداده، و چون يک انسان بی‌تعهد، آزادی بی‌قيد و شرطی داشته و افسار گسيخته در دنيا به هر کجا که مايل بودی رفتی و هر چه خواستی خوردی و گفتی و انجام دادی و ديدی و شنيدی، اگر قيامت باشد و پای ميز محاکمه حاضر شوی و از اعمال و رفتارت سؤال شود، چه جوابی داری؟ چه می‌کنی و چگونه خود را نجات می‌دهی؟ و چگونه بار گناهان را به دوش می‌کشی؟ واجبات خدا را که به جا نياورده‌ای، آيا مهلت انجام آن هست؟ چگونه؟

اينجاست که تو سرافکنده، بدبخت و پريشان احوال هيچ جوابی نخواهی داشت و بايد جزای بدي هايت و کيفر گناهان و ترک عبادات را تحمل کنی! آن مرد کمی فکر کرد و بعد از تفکّر و تعقل گفت: شما درست گفتيد، فرمايش شما مطابق عقل سليم و مورد قبول است. بعد سؤال کرد: «اينگونه بحث کردن و اين علم و دانش عالی را از کجا آموخته‌ايد؟» امام رضا (علیه السلام) فرمودند: «علم و دانش ما از جانب خداست.» آن مرد، مؤمن و معتقد به روز حساب و قيامت شد و مواظب اعمال و رفتار خود شد، چون اعتقاد پيدا کرد که «يوم تجد کل نفس ما عملت من خير محضراً»4 روزي که هر شخصی آنچه نيکی انجام داده است همه را پيش روی خود حاضر ببيند و هر آنچه بدی کرده است، آرزو کند که ای کاش ميان او و کار بدش فاصله بسياری بود !!

مطالعه چند کتاب ذیل را توصیه می‌کنیم:

1- به سوی جهان ابدی، زين العابدين قربانی . 2- معاد، محسن قرائتی. 3- زندگی جاويد يا حيات ابدی، شهيد مطهری (ره). 4- حيات پس از مرگ، علامه سيدمحمد حسين طباطبائی. 5- معاد از نظر روح و جسم، دو جلد، محمدتقی فلسفی.   6- معاد در قرآن، آيت الله مظاهری اصفهانی.  7- معادشناسی، ده جلد، سيدمحمد حسين حسينی تهرانی.  8- فريادگر توحيد، آيت الله بهجت.  9 - پژوهشی دقيق در زندگی امام علی ابن موسی الرضا (ع)، محمد صالحی.

منابع:

1. سوره يس، آيه 79 .

2. سوره زلزال، آيه 8 .

4. سوره آل عمران، آيه 30 .

 

اما در مورد حوادث روز قیامت بهترین منبع و سرچشمه‌ای که آن روز را به ما معرّفی می‌کند، قرآن کریم است؛

قرآن، از روز قيامت كه آغاز زندگي نوين و حيات كاملتر است، توصيف هاي مختلفي دارد كه برخي را يادآور مي‌شويم:

1.يوم القيامه 2.يوم الدين 3.اليوم الاخر 4.يوم عظيم 5.يوم كبير 6.يوم محيط 7.يوم الحسره 8.يوم عقيم 9.يوم اليم 10.يوم الوقت المعلوم 11.يوم الحق 12.يوم مشهود 13.يوم البعث 14.يوم الفصل 15.يوم الحساب 16.يوم التلاق 17.يوم الازفه 18.يوم التناد 19.يوم الجمع 20.يوم الوعيد 21.يوم الخلود 22.يوم الخروج 23.يوم عَسِر 24.يوم الجمع 25.يوم التغابن 26.يوم الموعود 27.يوماً عبوساً قمطريراً، "الساعة"، "الحاقه"، "القارعه"، "الطامة الكبري" و ... از اسامي قيامت است.

اما روز قيامت علاوه بر اسامي كه در بند دوم بيان شده توصيف‌هايي نيز دارد كه به نمونه‌هائي از آن اشاره مي‌كنيم:

""يَومَ لا يَنفَعُ مالٌ ولا بَنون؛(شعرا،88) روزي كه مال و فرزند سودي نمي‌بخشد.""؛ ""يَومَ تَجِدُ كُلُّ نَفسٍ مّا عَمِلَت مِن خَيرٍ مُحضَرًا وما عَمِلَت مِن سُوءٍ؛(آل عمران،30) روزي كه هر انساني آن چه را كه از خير و شر انجام داده است در برابر خود حاضر مي‌بيند.""؛ ""يَومَ تَبيَضُّ وُجوهٌ وَتَسوَدُّ وُجوهٌ؛(آل‌عمران،106) روزي كه روي‌هائي سفيد و چهره‌هائي سياه مي‌شود.""؛ ""قُل يَومَ الفَتحِ لا يَنفَعُ الَّذينَ كَفَرُوا ايمـَنُهُم؛(سجده،29) بگو به آنان كه كفر ورزيدند روز پيروزي آنها را سود ندهد.

در روز قيامت، پاكان و ناپاكان از چهره و سيمايشان شناخته مي‌شوند. همراه اهل ايمان نوري هست كه در نتيجه ايمان و عمل صالح به دست آورده‌اند؛ و اينكه روشنايي بخش جانشان شده است.(حديد، 12.)

زمان روز قيامت 50 هزار سال است(معارج، 4.) ترازوهاي عدالت (انبيا، 47) سنجش اعمال (مؤمنون 102- 103؛ رعد، 6- 9؛ اعراف، 8- 9؛ كهف، 105 و...)؛ گواهان دادگاه الهي در روز رستاخيز (غافر، 51؛ هود، 18؛ آل عمران، 98؛ حج، 17؛ يونس، 46؛ نسأ، 59؛ حج، 78؛ بقره، 143؛ احزاب، 45؛ فتح، 8؛ مزمل، 15؛ ق، 22 و 21 و 18؛ انفطار 11 و 13؛ زلزله، 4- 5؛) نامه اعمال، يونس، 20؛ زخرف، 80؛ كهف، 49؛ جاثيه، 27- 29؛ اسرأ، 13- 14؛ نور، 24؛ يس، 65؛ فصلت، 20- 22؛ قيامت و صراط: بقره، 213؛ صافات، 22، 23؛ مريم، 71- 72؛

اعراف و اعرافيان: (اعراف، 46- 49)  و...از جمله موضوعاتي است كه در روز قيامت اتفاق خواهد افتاد.

در پايان سخن را مزين مي‌كنيم به فرمايش پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) كه مي‌فرمايد: "قسم به كسي كه جان محمد به دست اوست آن روز براي مؤمن سبك و آسان مي‌‌شود آسانتر از يك نماز واجب كه در دنيا مي‌خواند."(مجمع البيان، علامه طبرسي، ج10، ص 120، مؤسسه اعلمي بيروت.)

رخدادهاي ديگري هم در آن روز اتفاق مي‌افتد كه براي آگاهي بيشتر در اين زمينه مي‌توانيد به این كتابها مراجعه كنيد: منشور جاويد، آيت اللّه سبحاني، ج 9، ص 5 و 6 و 19- 22 و 280- 361 و 426- 459، انتشارات مؤسسه سيدالشهداء(ع)/ پيام قرآن، آيت اللّه مكارم شيرازي، ج 5 و 6 و....

بنابراين قيامت خود مبيّن جدايي افراد و گروه هاي مردم در روز قيامت از يكديگر است:

      قرآن مي فرمايد: ""فَاَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ الْقَيِّمِ مِن قَبْلِ اَن يَأتِيَ يَومٌ لَّا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللهِ يَومَئِذٍ يَصَدَّعُونَ""(1) يعني ""روي خود را به سوي آئين و دين مستقيم و پابرجا قرار ده پيش از آنكه روزي فرا رسد كه هيچ كس قدرت ندارد آن روز را از خدا بازگرداند، و در آن روز مردم گروه گروه مي شوند، و صفوف از هم جدا مي گردد.""

      روز رستاخيز، هر قوم و ملّت و گروهي با رهبر خويش وارد محشر مي شوند، و پيشوايان و رهبران اين جهان، پيشوايان آن جهانند.فرعون كه رهبر گمراهان عصر خود بود، در قيامت پيشاپيش پيروان و مريدانش وارد محشر مي‌شود.قرآن مي فرمايد: ""او (فرعون) پيشاپيش قومش روز قيامت خواهد بود، و آنها را وارد آتش مي كند، و چه بد است كه آتش آبگاه انسان باشد.""(2) فرعون و فرعونيان به جاي اينكه به سوي چشمه هاي زلال بهشت رهنمون شوند، به سوي آتش دوزخ روانه خواهند شد.در عوض آنان را كه در اين جهان رهبر و پيشواي متقيّان و پرهيزگاران و صالحان بودند، در روز رستاخيز نيز رهبر و جلودار آنان خواهند بود، و صالحان و پرهيزگاران را به سوي بهشت و سعادت مي‌برند.

      در آن روز پاكان و ناپاكان از چهره و سيمايشان شناخته مي شوند .همراه اهل ايمان نوري است كه در نتيجه ايمان و  عمل صالح بدست آورده اند، و اينك اين نور و روشنايي بخش ديدگان روح و جانشان مي باشد.در عوض منافقان و بدكاران در سياهي وظلمت بسر مي برند.اين ظلمت و تاريكي در نتيجه نيّات و اعمال گناه‌آلود آنان در زندگي دنيوي است، همانگونه كه در اثر كج‌انديشيها و سوءرفتارها، در دنيا از دريافت و فهم حقايق عاجز بودند، در قيامت نيز از نور هدايت باطني محروم خواهند بود.قرآن كريم در اين باره مي فرمايد: ""آن روز مردان و زنان منافق به اهل ايمان گويند كه به سوي ما هم نظري افكنيد از نور شما روشنايي برگيريم، در پاسخ به آنان مي گويند: وا پس گرديد (اگر مي توانيد به دنيا برگرديد)، و از آنجا نور طلب كنيد.در اين گفتگو باشند كه بين آنها حصاري حايل مي گردد، و بر آن حصار دري باشد كه درون آن رحمت و بيرون آن عذاب است""(3) اين آيه شريفه به اين حقيقت اشاره مي كند كه در روز قيامت، ديواري گرداگرد مؤمنان را فرا مي گيرد، و آنان را از منافقان و گمراهان و كفار جدا مي سازد، همانگونه كه در دنيا نيز اين دو گروه از جنبه فكري و عملي از يكديگر جدا بودند.در كنار هم زندگي مي كردند، ولي ديوار عظيمي از اختلاف فكر و نظر و عمل، آنان را از يكديگر جدا مي كرد، در قيامت نيز به فرموده قرآن چنين خواهد شد.مؤمنان درون حصاري از رحمت و بركت خداوند قرار مي گيرند، و بدكاران در پشت اين حصارند كه سراسر رنج و عذاب است.

      قرآن كريم در سوره واقعه نيز درباره واقعه عظيم قيامت بحث مي كند، و درباره جدايي گروهها و دسته جات مي‌فرمايد: ""شما در آن روز سه دسته خواهيد بود.ابتدا درباره اصحاب ميمنه سخن مي گويد، ""اصحاب المَيْمَنة""، و آنان گروهيند كه نامه اعمالشان را بدست راستشان مي دهند، و اين نشانه و علامتي است براي مؤمنان نيكوكار و اهل نجات، سپس به ذكر گروه دوم پرداخته، مي افزايد: گروهي ديگر هستند كه اصحاب شوم هستند، ""اصحاب المَشْئَمَة""، اينان گروهيند كه بدبخت و تيره روز و بينوا هستند،‌و نامه اعمالشان را بدست چپشان مي دهند، كه خود نشانه و رمزي است براي تيره بختي و جرم و جنايت آنها؛ گروه سومي نيز وجود دارند كه آنها را چنين توصيف مي كند؛ پيشگامانِ پيشگام، ""السّابقونَ السّابقونَ اولئِكَ المُقَرَبون"" (پيشگامانِ پيشگام، آنها مقربانند.) سابقون كساني هستند كه نه تنها در ايمان پيشگام بوده اند، كه در اعمال خير و درك و عمل به فضايل اخلاقي نيز پيش قدم بوده اند، آنها در واقع الگو و اسوه مردمند، و امام و پيشواي راستين خلقند، به همين دليل مقربان درگاه خداوندند.""(4) پيامبر درباره سابقون مي فرمايد: ""آنها كساني هستند كه وقتي حق به آنها عرضه شود، پذيرا مي شوند، و از حق نيز پيروي مي كنند، و درباره مردم آنگونه حكم مي‌كنند كه درباره خودشان.""(5)

      از اينرو معيار و ملاك و چگونگي جدايي انسانها، همان نيّات دروني آنهاست، كه منشاء و اساس اعمال آنان در دنيا بوده است.امام صادق(ع) دراين مورد مي فرمايد: ""خداوند مردم را در روز قيامت بر اساس نيّاتشان (حالات دروني شان) محشور مي گرداند.""(6)

 

منابع:

1. سوره مباركه روم / آيه 43

2. سوره مباركه هود/ آيه 98

3. سوره مباركه حديد/ آيه 13

4. سوره مباركه واقعه/ آيات 7 تا11

5. تفسير مراغي، ابوالفضل مراغی، ج27، ص134، بنقل از تفسير نمونه، آیه الله مکارم شیرازی و جمعی از نویسندگان، ج23،ص205

6. وسايل الشيعه

 

صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان جاذبه ی قران در دین وزندگی2 و آدرس jazabayghoran.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 10
بازدید کل : 40051
تعداد مطالب : 7
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1